به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، در این نشست نویسندگان تحت آموزش حمید بابایی با طرح سوالات خود به نقد و بررسی کتاب «پیامبر بیمعجزه» که دومین اثر منتشر شده محمدعلی رکنی است، پرداختند.
رکنی در این نشست به نحوه سوژهیابی نویسندگان اشاره کرد و گفت: دوستی داشتم که ماجرای اسیر کردن یک روحانی برای روضهخوانی را برایم شرح داد. زمانی که این ماجرا را شنیدم جرقهای در ذهنم خورد و از آنجا که داستان کوتاهی نوشته بودم، فکر کردم این موضوع پتانسیل رمان شدن را دارد.
وی درباره جغرافیای داستان بیان کرد: من کرمانی هستم و این استان از سمت جنوب به استان سیستان وصل میشود و من با بلوچهای زیادی مراوده داشتم بنابراین فضای قصه را با شناخت خود شکل دادم.
نویسنده کتاب «پیامبر بیمعجزه» تاکید کرد: آدمها چیزهایی را مینویسند که در آن زندگی کردهاند برای مثال در کتاب «در سنگی که نیفتاد» دعوای شک و یقین را میتوان خواند چراکه من در دورهای درگیر با چنین موقعیتی بودم و آدمهایی را میدیدم که دچار شک هستند. در «پیامبر بیمعجزه» بیشتر مسئله رمان، امتحان است و چون با این بحث زندگی کردهام سراغ آن رفتم. از نظر من شک خوب است اما ماندن در شک بد است.
بابایی در تکمیل این صحبتها گفت: در «سنگی که نیفتاد» میتوان ترس نویسنده از ورود به برخی از صحنهها را دید. در جایی از داستان که به ارتباط شخصیت داستان با بچه معلول اشاره دارد دل کندنی دیده میشود که برایم قابل تحسین بود.
در ادامه به فضای ماوراء موجود در داستان اشاره شد و نویسنده «پیامبر بیمعجزه» توضیحاتی درباره بخشهای مختلف کتاب که دارای این فضا است، ارائه کرد.
محمدعلی رکنی همچنین یکی از ویژگیهای این کتاب را حل شدن ماجراهای آن توسط افرادی که جزئی از داستان هستند معرفی کرد و یادآور شد که در «پیامبر بیمعجزه» کسی کار ناگهانی انجام نمیدهد.
چالشهایی که مخاطب را با کتاب همراه میکند
نویسندگان تحت آموزش حمید بابایی در ادامه این نشست به چالشها و کشمکشهای رمان اشاره کردند و با بیان اینکه مسائل موجود در کتاب آنها را جذب کرده و تا پایان کتاب با خود همراه کرده و کشانده است به طرح این سوال پرداختند که چه ویژگی از این اثر چنین جذبهای ایجاد کرده و باعث شده چالشها و پیرنگها با وجود کم بودن شخصیتهای داستان، جذاب و گیرا باشند.
رکنی در پاسخ به این سوال به ساختار ذهنی خود برای چیدمان اتفاقات اشاره کرد و اظهار کرد: من ادبیات نمایشی خواندهام. ساختار سهپردهای در فیلمنامه به نظرم اهمیت زیادی دارد و تجربه شخصی من این است که قبل از نوشتن، طرح را به شکل مفصل روی تخته برای خود مینویسم و میدانم در هر فصل قرار است چه اتفاقی رخ دهد بنابراین مدتی روی طرح میمانم و تمرکز میکنم. من یک پرونده برای هر فصل دارم که با چند سوال خط اصلی داستان را روشن میکند برای مثال اینکه ماجرا از کجا شروع میشود؟ چه شخصیت فرعی دارد؟ پایان آن کجاست؟ به همین دلیل هم آثارم کنار گذاشتنی نیست.
وی افزود: شاید همینکه نگاه سه پردهای فیلمنامه را جدی میدانم باعث شده تا ماجراهایم جذاب باشند. در کتابهایی که نوشتهام یک سوم از ماجرا یک موضوع مطرح است و یک سوم پایانی کتاب داستان چیز دیگری میشود و به نظرم داستانها مناسب برای فیلمنامه هستند.
نگاه عاشقانه مدرن
وی در بخشی از این نشست به شخصیت داستان «پیامبر بیمعجزه» اشاره کرد و یادآور شد که حمید، روحانی سنتی نیست بلکه او در چرخه بین دنیای مدرن و کلاسیک قرار دارد. ریشهاش در گذشته است و در بخشهایی از داستان استاد عرفانش را به یاد میآورد. جهان شخصیت این داستان با وجود نشانهایی از ریشهها؛ جهان مدرن است و نگاهی عاشقانه مدرن دارد.
در ادامه نشست «دوشنبهها، به وقت کتاب» به بیفصل بودن، جملات داستان، زبان اثر و کمرنگ بودن شخصیت زن داستان اشاره شد.
سپس بابایی درباره راوی اثر گفت: راوی در جایی از داستان دانای کل و در بخشی دیگر گفتار شخصیت داستان با خود است. فکر میکنم گاه نویسنده ایرانی دچار تکنیکزدگی افراطی میشود که به داستان ضربه میزند.
محمدعلی رکنی در بخش دیگری به رفع انتقادهایی چون نوازش سگ، دلیل لو ندادن افراد و آوازخوادن زن برای شوهر اشاره کرد و درباره طرح جلد کتاب «پیامبر بیمعجزه» که نشانی از شخصیت زن داستان است، توضیحاتی ارائه کرد.
نویسندگان جوان حاضر در این نشست، مواردی چون جملات کوتاه و پشت هم و همچنین پرش افکار در داستان را مطرح کردند و به عدم توجه نویسنده به مسائل اجتماعی مربوط به منطقهای که زیستبوم وی بوده (سیرجان) انتقاد کردند. نویسندگان همچنین در ادامه بحث سخت خواندن کتاب و عدم استفاده از علائم نگارشی چون ویرگول را بازگو کردند.
بابایی نیز خطاب به علاقهمندان داستاننویسی به این نکته تاکید کرد که یکی از راههای ایجاد ریتم در داستان، جملات کوتاه است.
استفاده از جملات کوتاه سبک کار من است
محمدعلی رکنی نیز در تکمیل این صحبتها گفت: استفاده از جملات کوتاه سبک کار من است و در جاهایی تعمدا جملات را کوتاه میکنم. گاه ضرب آهنگها سریع تغییر میکند و به نظرم «پیامبر بیمعجزه» این پتانسیل را داشت که به داستان بسط پیدا کند و من حس کردم داستان میتواند یکسری چیزها را مفصل مطرح کند و به برخی مسائل به شکل کاملتر بپردازد.
وی همچنین بیان کرد: در زمان نوشتن بخشی که درباره امام عصر (عجل الله) و آمدنشان است، میدانستم که مخاطب با خواندن این بخش میگوید که در این قسمت امام زمان میآید اما در نهایت به خود گفتم که اگر باور داری بنویس و اتفاقا درست و خوب هم بنویس بنابراین سعی کردم طوری بنویسم که باورپذیر و درست باشد. مسئله این است که در آن جایگاه بتوانیم درست بنویسیم و من خواستم بگویم با باور باید ترس از نوشتن از بین رود.
در پایان این نشست محمدعلی نویسنده «پیامبر بیمعجزه»، کتابهای نویسندگان حاضر در سالن مهرداد اوستا را که به عنوان منتقدان اصلی حضور داشتند، امضا کرد. سارا عرفانی از جمله نویسندگان حاضر در این نشست بود.
نظر شما